عدم اعتماد به نفس، مهم‌ترین مشکل استارتاپ‌های شهرستانی

 

مقدمه: یکی از مسائل گریزناپذیر اکوسیستم استارتاپی تمرکز امکانات، زیرساخت‌ها و منابع در پایتخت است. حضور سرمایه‌گذاران بیشتر و وجود نیروی انسانی متنوع‌تر در تهران از جمله عواملی است که باعث مهاجرت تیم‌های استارتاپی و افراد به تهران می‌شود. آن چیزی که به تعدیل این شرایط کمک می‌کند ایجاد مراکز نوآوری، شتابدهنده‌ها و فضاهای کار اشتراکی در شهرستان‌ها و همچنین حضور و توجه سرمایه‌گذاران خطرپذیر در استان‌های مختلف است. همین مسائل و دغدغه رشد اکوسیستم استانی باعث شد تا گفت‌وگویی داشته باشیم با ارسلان باسلی زاده، مدیرعامل کندو و با او درباره مشکلات یک استارتاپ شهرستانی صحبت کنیم. باسلی زاده معتقد است که در حال حاضر اتفاقات جسته و گریخته‌ای در استان‌های مختلف رخ داده اما آنقدر چشم‌گیر نبوده است.

 

اکوسیستم با شتابدهنده ساخته نمی‌شود

مسئله ما در اکوسیستم استارتاپی ایران شتابدهنده نیست و الزاما اکوسیستم با شتابدهنده ساخته نمی‌شود. در تمام دنیا شتابدهنده‌ها ساختارهای غیرسوددهی هستند که معمولا توسط سرمایه‌گذارانی که کسب‌وکار اصلیشان چیز دیگری است، اداره می‌شوند. این سرمایه‌گذاران درصد ناچیزی از سرمایه خود را وارد ساختار شتابدهی می‌کنند و گاهی هم صرفا هدفشان این است که بگویند: ما در این حوزه ورود کردیم. به همین دلیل من معتقدم برای بررسی یک استان به جای توجه به شتابدهنده‌های آن استان باید به لزوم وجود فناوری و نوآوری در آن استان توجه کرد.

در دنیا دو نوع نگاه به مسئله فناوری و نوآوری وجود دارد: ۱- نگاه سیلیکون‌ولی محور – ۲- نگاه بومی‌سازی

در مدل اول تمرکزگرایی مشخصی وجود دارد و همه امکانات و پتانسیل‌ها معطوف به یک نقطه است و انتظار می‌رود همه دور همان نقطه جمع شوند. اما در نگاه دوم نقاط مختلفی توسعه داده می‌شود و تلاش بر این است که افراد در مناطق خودشان به موفقیت برسند. در این مدل اگر مناطقی با محدودیت‌های خاصی مواجه بودند، می‌توانند از خدمات مرکز استفاده کنند. کشوری مثل ایران با توجه به وسعت، پتانسیل‌ها و مدل منابع انسانی کشور ظرفیت اداره شدن به صورت منطقه‌ای را دارد. لزوم این نوع مدیریت هم این است که شهری مانند تهران با هزاران مشکل جدی مانند آلودگی هوا، ترافیک، هزینه‌های زیاد زندگی و… مواجه است که نمی‌توان آن‌ها را در نظر نگرفت.

 

مهم‌ترین مشکل شهرستان‌ها عدم اعتماد به نفس است

جدی‌ترین و مهم‌ترین مشکل استارتاپ‌های فعال در شهرستان‌ها عدم اعتماد به نفس است. این مسئله آنقدر مهم است که سایر مسائل نسبت به آن موضوعیت ندارند. به نظر من در ساختار استانی آدم‌ها باید دور مسئله اعتماد به نفس جمع شوند و مشکلش را حل کنند. مشکلاتی مانند منابع مالی و زیرساخت را از راه‌های مختلف می‌توان حل کرد.

به نظرم مسئله عدم اعتماد به نفس پیشینه تاریخی دارد، یک اتفاق فرهنگی در سده‌های گذشته افتاده و حالا بذر آن به یک نهال تناور تبدیل شده است. مثلا در استانی مانند همدان همه بچه‌ها فکر می‌کنند چون در همدان هستند بهشان توجه نمی‌شود، سرمایه‌گذار بهشان پول نمی‌دهد، نمی‌توانند زیرساخت‌های لازم را فراهم کنند، نمی‌توانند محصول بفروشند، نمی‌توانند تیم ایجاد کنند. همه موضوعات از “ما چون در استانیم” شروع می‌شود و به نقطه از بین رفتن اعتماد به نفس می‌رسد. معمولا نتیجه چنین تفکراتی منجربه مهاجرت و فعالیت در جایی مانند تهران و ورود به یک چرخه باطل می‌شود. چون شخص بعد از مهاجرت و تطابق شنیده‌های قبلی و دیده‌های فعلی‌اش می‌بیند که تهران شبیه آن چیزی که تصور می‌کرد، نیست. خیلی وقت‌ها همان حرفی را که مدیرعامل یک شرکت بزرگ در تهران می‌زند یک استاد ساده در دانشگاه همدان می‌زند اما چون شانیت آن استاد به اندازه آن مدیرعامل نیست، کسی به او توجه نمی‌کند.

 

داستان‌های موفقیت شاه‌ کلید افزایش اعتماد به نفس

به نظر من مشکل کمبود اعتماد به نفس را می‌توانیم با Sucsess Story (داستان موفقیت) حل کنیم. ما این کار را در کندو هم انجام می‌دهیم. مثلا در حال حاضر عمده تمرکز ما روی یکی از تیم‌های پرتفو است که راهی تا تبدیل به داستان موفقیت شدن، ندارد. شاید اینکه ما عمده تمرکزمان را روی یک تیم بگذاریم از نظر بقیه اشتباه به نظر برسد اما برای ما رسیدن به یک نمونه موفق مهم است. چون بعدا می‌توانیم همان نمونه موفق را به بقیه نشان بدهیم و بگوییم: ببین شد!

روایت داستان‌های موفقیت، آدم‌ها را امیدوار می‌کند و این مسئله دوم ما یعنی ناامیدی را هم حل می‌کند. البته ناامیدی فقط یک مشکل استانی نیست چه بسا در تهران ناامیدی بیشتر از استانی مثل همدان باشد، در نتیجه در کل کشور نرخ امیدواری باید افزایش پیدا کند. 

 

استارتاپ‌های تهرانی اعتماد به نفس بیشتری دارند

به نظر من استارتاپ‌های استانی با استارتاپ‌های تهرانی تفاوت چندانی ندارند. اما اول اینکه استارتاپ‌هایی که در تهران فعالیت می‌کنند به دلیل دسترسی به یکسری امکانات از اعتماد به نفس بیشتری برخوردارند. مثلا یک استارتاپ تهرانی برای جذب ۱ میلیارد تومان ۱۰ مورد سرمایه‌گذار مقابلش وجود دارد اما کسی که در همدان است نهایتا بتواند یک نفر را پیدا کند. دوم اینکه زیرساخت در تهران به اندازه سایر استان‌ها موضوعیت ندارد. مثلا تا پیش از آنکه کندو در همدان ساخته و افتتاح شود چنین جایی اساسا در استان وجود نداشت، اما همین فضا با امکاناتی بیشتر و از مدت‌ها قبل‌تر در تهران وجود داشت.

 

کمک کردن وظیفه همیشگی دولت است

دولت در تعریف درست خود همیشه وظیفه‌اش کمک کردن در حوزه‌های مختلف است. دولت باید تسهیل‌گری را به ماهو تسهیل‌گری انجام دهد و موانعی را که خودش جلوی پای استارتاپ‌ها گذاشته بردارد. اینکه صرفا بگوییم دولت باید مسائل استارتاپ‌های دانش بنیان را حل کند کافی نیست، باید شرح مسئله دقیقی داشته باشیم. در کشوری مثل ایران که دولت بزرگتری نسبت به کشورهای توسعه‌یافته دارد، نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که همه مسائل را بلد و در تمام حوزه‌ها متخصص باشد. باید افرادی باشند که دولت‌مردان را توجیه کنند و دقیقا مشخص کنند که مسئله‌شان چیست. چون متاسفانه ما به درستی نمی‌توانیم مسئله را به ساختار دولتی انتقال دهیم و در مقابل از آن انتقاد می‌کنیم که نمی‌تواند مسئله ما را تسهیل کند. قطعا دولت هم در مقابل وظیفه دارد که به طور مداوم خودش را به‌روز کند و یاد بگیرد که چطور می‌تواند به حوزه‌های مختلف کمک کند.

اما در مورد بخش خصوصی، مهم‌ترین کار ما این است که مدل‌های خطرپذیر را آنقدر جذاب به بخش‌های خصوصی نشان دهیم که نسبت به سرمایه‌گذاری در این حوزه ترغیب شوند. علاوه‌بر این ساختار صنعت ما در بخش خصوصی باید یاد بگیرد که یکسری از مسائلش را برون‌سپاری کند. به نظر من یاد دادن این کار به بخش خصوصی هم با روایت داستان‌های موفقیت اتفاق می‌افتد.

 

هر کار نوآورانه و فناورانه‌ای در کندو جای دارد

به طور کلی ۳ دسته می‌توانند به شتابدهنده‌ها مراجعه کنند: ۱- کسانی که تیم دارند اما ایده ندارند. ۲- کسانی که ایده دارند اما تیم ندارند. ۳- کسانی که یک تیم نهایتا دو نفره با ایده‌ای دست‌ و پا شکسته دارند. 

دسته اول جزو استارتاپ استودیوها محسوب می‌شوند، دسته دوم وظیفه شتابدهنده نیست که برای آن‌ها تیم پیدا کند اما دسته سوم دقیقا همان کسانی هستند که شتابدهنده‌ها می‌توانند با ساختارهای شتابدهی به خوبی به آن‌ها کمک کنند. نگاه ما در کندو به هر ۳ دسته‌ از افراد و تیم‌هاست. در واقع هرکس که یک کار نوآورانه و فناورانه انجام دهد می‌تواند به سراغ ما بیاید.

در کشور به جز چند استان شاخص، بقیه استان‌ها از نظر حوزه فناوری بسیار نزدیک به هم هستند. بنابراین ما تصمیم گرفتیم روی یک استان (همدان) تمرکز بیشتری بگذاریم و ببینیم نتیجه آن به چه صورت می‌شود. حالا با گذشت یک سال و چند ماه به این نتیجه رسیدیم که این اتفاق مثبتی است و می‌توانیم در سایر استان‌ها هم چنین اقداماتی را در سطوح کوچک‌تر شروع کنیم.

 

مهم‌ترین وظیفه ما در غرب کشور هم‌دلی است

کارهای جسته و گریخته‌ای در سایر استان‌های غرب کشور انجام شده و می‌شود اما از نظر کمیت، امکانات و… از ما عقب‌ترند و ما علاقه‌مندیم که به آن‌ها کمک کنیم؛ زیرا رشد آن‌ها رشد ماست. به نظر من مهم‌ترین کاری که ما باید انجام دهیم، نه ربطی به دانش دارد و نه پول و زیرساخت؛ مهم‌ترین کار همدلی است. من به عنوان مدیر مجموعه وظیفه شماره یک خودم را همدلی می‌دانم و بچه‌ها همیشه باید این حس را از من بگیرند زیرا پیشران ما همدلی است. علم را می‌توانید از راهبر بگیرید، پول را می‌توانید از سرمایه‌گذارهای دیگری بگیرید، تیم را می‌توانید در دانشگاه دیگری تشکیل دهید، زیرساخت را می‌توانید از یک سازمان دیگر بگیرید اما همدلی را نمی‌توانید راحت به دست بیاورید. همدلی در مرکز همه چیزهایی که گفتیم قرار دارد و باید در استان‌های غرب کشور این همدلی وجود داشته باشد. اگر کسی در یکی از استان‌های دیگر مشغول کاری است باید کنارش باشیم و ببینیم مشکلش چیست و ما چطور می‌توانیم مشکلش را حل کنیم.

 

جمع‌بندی

در این مصاحبه که با ارسلان باسلی زاده مدیرعامل مرکز نوآوری کندو داشتیم، سعی کردیم به مشکلات استارتاپ‌های استان‌های مختلف از دید متفاوتی نگاه کنیم. مرکز نوآوری کندو اولین مرکز نوآوری همدان است که از طریق سرمایه‌گذاری جسورانه، شتابدهی و ارائه فضای کار اشتراکی به استارتاپ‌های استان همدان کمک می‌کند تا مسیر رشد خود را به خوبی طی کنند.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

پست های مرتبط